شبگیر آریاپناهی آدمک

ساخت وبلاگ

به فکر این چو عاشقت شوم شوی نگار من

شبی سیه بود به رو نه روی چون به زار من

ز بند هر هجا تویی دلیل بودن از دمی

به جان برم چنان دمی که آه سینه جار من

بگو کمی ز آرزو چه می شود و گر به مو

رها کنی چو زلف خود تکان دهی به کار من

سری زدم به دلبری که کوی غمزه را غمی

چنان دمی مرا زدن که نیک و یار و بار من

دمک ز عاشقی چه شد که هر چه آرزو نشد

نبند به روی او که جان نشد مرا به یار من 

وبلاگ اندیشه نو...
ما را در سایت وبلاگ اندیشه نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadi1339a بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 14:38