فردای جان آریاپناهی آدمک

ساخت وبلاگ

سرآغازی نکو مهرت به کویت چون سفر کردم

ز آزادی دمی از جان رهایی تا سحر کردم

لبی گیرا به لعلی را نماند چون که در پاسخ

به فردا می رسد گیرا همان لعلی که سر کردم

سراسر مهر گیرایی به خوبی چون رخت رایی

من از سیمین تن زیبا چه شب ها تا سحر کردم

تو را مشکل به جان آیی که این است در تمنایی

الا ای یار زیبا رو ز مهرت جان خبر کردم

دمک را چون به آزادی نیاید گر چه بیدادی

کنی از جان خود بر دل رهایی در شرر کردم

وبلاگ اندیشه نو...
ما را در سایت وبلاگ اندیشه نو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadi1339a بازدید : 141 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 14:38